زندگی همینه خداحافظ
کوچه هایی تنگ ... تنگ تراز قلب سیاهش ... کوچه هایی تاریک ... دشنه ای در دستش... تاریک تر تاریک تر ... سیاه و سیاه ... دشنه ای خون آلود... تنی نهیف مانده در زیر باران ... به یغما رفته قلبش از مکر قلب سیاه شب صفتان... قلب سیاه شب برده روشنایی را از قلبش... می چکد خون از تن نهیف مانده در زیر باران... می بارد باران تازه تر از همیشه ... می شوید باران رنگ خون را ... می شوید باران تیرگی را ... می شوید باران سیاهی را ... می بارد باران بر دل سیاه شب ... همرنگ است دل سیاه تاریکی، با دل سیاه شب ... سیاهی شب برایش بهتر است ... بهتراست گم شود در دل سیاه این شب سیاه... می بارد باران بر دل سیاه شب ... می غرد آسمان تا شاید... شاید روشن کند دل سیاه شب را ... کوچه ای تاریک، قلبی سیاه دشنه ای خون آلود ... تنی نهیف مانده در زیر باران ... می رود تا صبح تا روشنایی ... می رود تا بشوید... این همه خون را... این همه غم را ... می رود تا صبح... زیبا سازد باران کوچه ها را ... سیاهی را از کوچه ها بزداید ... شاید کوچه ها به حکم روشنایی... زیبا یابند خودرا... بعد شب سیاه سیاه دل... طلعلع زیبای خورشید ... دستان زر افشان زیبای خورشید ... می بارد همچون باران بر کوچه های سیاه شب ... رنگ روشنایی می یابند این کوچه ها ... عطر زیبای عشق می نشیند بر کوچه ها ... کوچه ها روشن ... کوچه ها شاداب ... به حکم خورشید ... تاریکی زندانی می شود در همان دل سیاه شب ... خوشا به حال کوچه ها ... این همان زیبایی است ... روشنایی است ... عشق است این ... شور است این ... احساس ناب زیبایی است این ... عشق است این عشق است این... عشق عاشق زیبایی است ... عشق عاشق روشنایی است ... عشق روشنایی است...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |